دروغ ؛ آفت اعتماد عمومي و استحاله كننده سرمايه ي اجتماعي
اندیشه و اخلاق: واژه و فرهنگ اعتماد عمومي و وجود آن در هر جامعه اي به عنوان يك هنجار و سرمايه ي
انساني‘ بي شك يكي از اصلي ترين و اساسي ترين فاكتورها در زيست جمعي و تضمين كننده قوام زندگي سالم‘ اخلاقي و بدون دغدغه ي بشر در عرصه هاي مختلف روابط اجتماعي‘ خانوادگي‘ اقتصادي‘ فرهنگي و حتي سياسي و استمرار آن است.
واقعيت هاي زندگي بشر و تجربه هاي عملی و تاريخي نشان مي دهد‘ هرگاه در جامعه اي رفتارهاي اخلاقي و روابط اجتماعي و خانوادگي صادقانه ‘ بي ريا و بدور از تزوير و نيرنگ و دروغ‘ به عنوان يك قرارداد اجتماعي و به صورت يك قانون نانوشته و اصل پذيرفته شده‘ ساري و جاري بوده‘ آحاد مردم آن جامعه در نهايت امنيت‘ صلح‘ آسايش و خوشبختي به حيات خود ادامه داده اند...
برای دیدن ادامه مقاله اینجا یا سایت خبرگزاری آفتاب را کلبک کنید
انتهاي لايزال‘ و بيان دردها‘ رنج ها و نيازهاي غيرمادي دروني و طلب ياري از او؛ و شنونده ي بي توقع آن نيازها كسي نيست جز آن يگانه ي قادر و مطلق‘ شعري در اين رابطه سروده ام و خواستم خوانندگان را در اين بهره ي معنوي با خود شريك كنم:
تحت تاثير فضای گرم انتخاباتی سال آينده‘ شاهد طرح مباحثي جديد‘ درباره ضرورت احياي دوباره گفتمان انقلابي يا انقلاب اسلامي در كشور هستيم بي آنكه شايد تعريف روشن و هدف مشخص و شفافي از طرح اينگونه مباحث و كاربرد آن براي نظام جمهوري اسلامي وجود داشته باشد‘ لذا بر آن شدم كه در قالب مقاله اي با عنوان 
چون روزنامه نگارم، و روزنامه نگار کنشگر سیاسی نیست، متعهدم تا مستقلانه بیاندیشم، نظاره گر مستقل باشم، مستقل بنویسم، تحلیل کنم، صدای مردم باشم، بپرسم و نقد کنم! و ایضاً انتقادپذیر و اخلاقی هم باشم!