آینده: امشب و در حین مطالعه مقدماتی و کوتاه از ترجمه ی کتاب "عشق لرزه" اثر "اریک امانوئل اشمیت"، نویسنده و نمایشنامه نویس شهیر فرانسوی، ناخودآگاه برخی اتفاقات و رخدادهای طبیعی و غیرطبیعی، و رفتارها و منش های فردی و اجتماعی انسانها، مرا به فکر و تامل و تعمق عجیبی واداشت. با خود فکر می کردم که غرور و خودخواهی و خودپسندی و سرمستی در هر مرتبه و مقام و عرصه ای ویران کننده است و نتیجه ای جز شکست و از دست رفتن فرصت، ندارد. همان چیزی که در قرآن کریم نیز از آن با عنوان تکبر یاد شده است.
در سیاست، روابط اجتماعی، روابط فردی ، تحصیل علم، برخورداری از سرمایه های مادی و معنوی و موقعیت های اعتباری اجتماعی و سیاسی، در دوست داشتن و بویژه در عشق ورزیدن، ذره ای غرور و خودخواهی و رفتارهای مغرورانه و خودپسندانه، ناگهان انسانی که خود را پیروز می انگاشت با آنچنان شکستی رو به رو می کند که دیگر راه برگشتی باقی نمی ماند و دوستی وعشق ، ناگهان تبدیل به نفرت می گردد، و جالب تر آنجاست که انسان بخواهد با توسل به برخی لوازم از جمله ادبیات، در مقام توجیه رفتار و تایید خود و تکذیب دیگران برآید.
و در مقابل، در قضاوتی عجولانه، فردی که در ظاهر بازنده و شکست خورده خوانده می شود، ناگهان، به شخصیتی پیروز و موفق تبدیل می گردد و وقتی در مقام علت یابی برمی آیی، نکات درخور توجهی ، ذهن را به خود معطوف می دارد. نکاتی از جمله صداقت و درستی و اخلاق و عاطفه و وفاداری، در غیاب خودخواهی و غرور.
برداشت کوتاهم از مختصر نگاهی که به کتاب عشق لرزه انداختم را تا حدودی در قلم جاری ساختم. امیدوارم پس از خواندن عمیق کتاب و دسته بندی برداشت ها بتوانم یافته هایم را به برخی مسائل اجتماعی و روابط فردی مرتبط کرده و نتیجه ای درخور و آموزنده بگیرم و بگیریم.