گفتمان انقلابي یا گفتمان دمكراتيك برگرفته از آرمانهای انقلاب ؟
|
اين نوع انقلاب ها كه حركتي كاملا توده اي است‘ علاوه بر طرح شعارهاي مقطعي كه مقتضاي شرايط حاكم بر جامعه است‘ گفتمان هايي از جمله عدالت و آزدايخواهي را نيز در دل خود دارد كه برگرفته از آرمانهاي آن انقلاب است.َ بدين ترتيب‘ آنچه از هر انقلابي پس از استقرار يك سيستم جايگزين‘ باقي مي ماند را مي توان به دو دسته ي ۱- شعارهاي مقطعي و روشهاي تند توام با عصبيت‘ براي سرنگوني سيستم استبداي و ۲- شعارهاي اصلي و آرمانها و ارزشهاي برگفته از ايدئولوژي انقلاب مورد نظر است كه تحقق و به اجرا درآوردن آن آرمانها در اولويت برنامه ي رهبران انقلابي است و همانطوريكه دربالا اشاره شد‘ عدالت طلبي و آزاديخواهي از آن جمله مي باشد. دوستان و نويسندگان‘ و برخي شخصيت هاي سياسي كه اين روزها سخن از احياي دوباره گفتمان انقلاب اسلامي سال ۵۷ مي كنند روشن نكرده اند كه تا چه اندازه به اين نكات توجه دارند؟ آيا تفكيكي ميان رفتارها وروش هاي تند انقلابي كه مختص شرايط خاص است و رفتارهاي عقلائي و سازمان يافته و معتدل پس از دوران انقلاب و تثبيت نظام سياسي و مستقر‘ قائل هستند؟ مقصود از احياي گفتمان انقلابي در دوران استقرار حكومت‘ در حوزه هاي مختلف داخلي‘ اقتصادي‘ روابط اجتماعي و اقتصادي حاكم بر جامعه‘ حقوق و آزاديهاي اجتماعي و فردي و چگونه شكل گيري روابط خارجي امنيت محور و منافع محور‘ چيست؟ اگر پذيرفته ايم كه ظرف نطام‘ جمهوري است و اسلامي بودن محتواي آن است و چنانچه قبول داريم كه همه امور بايد بر محور قانون و در يك بستر دموكراتيك و با حفظ اصول‘ انجام پذيرد‘ گفتمان انقلابي پس از سي سال در كشور چه جايگاهي دارد؟ سوالي كه پاسخ دقيق تر و همه فهم تر مي طلبد. بايد روشن كرد كه نظارت بر عملكرد مسوولان و اداره كنندگان كشور قرار است‘ با چه مكانيزمي صورت پذيرد‘ قانون اساسي و اصول پيش بيني شده براي تحقق اين نظارت يا روش ديگر؟ جايگاه توسعه سياسي و توسعه اقتصادي‘ هر يك در نظام سياسي ما كجا قرار دارد؟ و با توجه به اينكه اين موضوع اخير‘ هم به صورت آكادميك و نظريه پردازي سالها ست كه در دنيا مورد توجه قرار گرفته و هم به شكل عملي در بسياري از كشورهاي پيشرفته تجربه شده و زيربناي سيستم سياسي آنان را تشكيل مي دهد. پس بايد روشن كرد كه كداميك بستر ديگري براي پيشرفت و توسعه است؟ بديهي است چنانچه قانون اساسي كه پيش بيني همه امور‘ پس از گذر از دوره ي انقلابي گري و قرار گرفتن در شرايط مستقر را كرده‘ مورد عنايت قرار گيرد‘ بهترين مكانيزم خواهد بود. يا اينكه در حوزه سياست خارجي‘ آيا ما كماكان رفتارها و روش هاي انقلابي را بدون توجه به ضرورت هاي حضور موثر در عرصه هاي بين المللي و پايبندي به مقررات جاري‘ مورد توجه قرار داده و پي خواهيم گرفت؟ جايگاه گفتمان انقلابي‘ در شرايطي كه حفظ امنيت ملي كشور و پاسداري از منافع ملي و استيفاي حقوق ملت ايران‘ از ضروريات يك حكومت مستقر است و در اولويت قرار دارد‘ كجاست؟ حكومت ها و دولت هايي نظير كره شمالي و كوبا‘ نمونه هايي هستند كه همچنان‘ همان گفتمان و دقيقتر بگوييم همان روشهاي انقلابي را دنبال مي كنند‘ يا اتحاد جماهير شوروي سابق كه روسيه فعلي و جمهوري هاي جدا شده از آن‘ محصول آن گفتمان انقلابي هستند‘ ملتزم به روشها و گفتمان هاي انقلابي بودند كه نهايتا پاسخ درخوري از اين روش نگرفتند‘ لذا آيا بهتر نيست كه به صورت دقيق تر رابطه گفتمان انقلابي با روشهاي انقلابي را روشن كنيم؟ آيا نبايد در انتخاب روشها براي حضور تاثيرگذار در صحنه هاي سياسي منطقه اي و بين المللي‘ و يا حمايت از كشورها يا مردماني كه حمايت از آنان براي ما استراتژيك است يا ايدئولوژيك‘ اولويتمان در مرحله ي نخست‘ حفظ منافع ملي و امنيت ملي باشد؟ آيا حفظ و تامين امنيت و منافع ملي همچنان در گرو بهره گيري از گفتمان و روشهاي انقلابي است‘ يا اينكه مشخصه هاي يك كشور و حاكميت مستقر در عرصه هاي جهاني چيز ديگري است؟ اينها مباحث و سوال هايي است كه پاسخ عقلائي‘ منطقي و مستدل به آن‘ ما را در رسيدن به روشهاي موثرتر در اداره كشور و تثبيت جايگاهمان در عرصه هاي بين المللي‘ ياري خواهد كرد. آيا پس از گذشت سي سال از انقلاب مردمي با محتواي ديني و استقرار جمهوري اسلامي ‘ احياي گفتمان انقلابي همچنان ضرورت اول و بدون رقيب ماست يا گفتمان دمكراتيك و دموكراسي با حفظ آرمانهاي دائمي انقلاب ۵۷ در كنار اعتدال و عقلانيت در روشها ‘ نيز ضرورت اجتناب ناپذير براي پيشرفت و آباداني كشور و بسط عدالت و آزادي در جامعه است؟ انتظار دارم خوانندگان محترم‘ با به چالش كشيدن نكات مطرح شده در اين مقاله که در خبرگزاری آفتاب نیز منتشر شد و نقد آن‘ دريچه ي جديدي در نگاه به اين مباحث مهم‘ ايجاد كنند. | ||||||
|
| ||||||
چون روزنامه نگارم، و روزنامه نگار کنشگر سیاسی نیست، متعهدم تا مستقلانه بیاندیشم، نظاره گر مستقل باشم، مستقل بنویسم، تحلیل کنم، صدای مردم باشم، بپرسم و نقد کنم! و ایضاً انتقادپذیر و اخلاقی هم باشم!