آینده : اتفاقات دیروز و امروز در بغداد و انفجار بیش از ۱۴ بمب در جریان حمله ی14 انفجار در بغداد گروههای تروریستی ناشناس و کشته و زخمی شدن تعدادی از شهروندان بی گناه عراقی، و همچنین بروز اختلافات میان جناح های قدرتِ رقیب، در هیات حاکمه ی عراق، بار دیگر بر این نکته و واقعیت، مهر تایید زد که هیچ زمان، دموکراسی با گلوله توپ و تفنگ، اشغال نظامی، و جنگ ویرانگر، محقق نمی شود حتی اگر این پروسه بیش از یک دهه بطول بیانجامد!

این حادثه پاسخ به آندسته از افرادی است که بر این تصورند که با کمک نیروهای نظامی خارجی، می توان دیکتاتوری را سرنگون کرد و در پی آن، دموکراسی را در کشوری که سالها تحت ظلم و دیکتاتوری بوده محقق ساخت! هر چند اشغال نظامی و جنگ، ملتی را از شر دیکتاتوری خونریز به نام صدام حسین، خلاص کرد اما همزمان، آنان را درگیر مسائلی ساخت که چشم اندازی روشن از آینده ی آن نمی توان تصویر کرد! گویی عراق، پس از ده سال جنگ و خونریزی، و تلاش برای استقرار دموکراسی به هر قیمت، همچنان در ابتدای راه است!

مقایسه ای   میان عراق پس از حمله نظامی ، اشغال، و در نهایت ، خروج نیروهای اشغالگر، و تونسی که به فاضله ی کمتر از یکسال، ساقط کردن دیکتاتور بدون کمک خارجی، برگزاری انتخابات، و استقرار نصف و نیمه ی دموکراسی را به خود دید، حکایت از آن دارد، که رهائی از سلطه ی دیکتاتور و برچیدن ساختار سیاسی دیکتاتوری، و پیروزی و استقرار دموکراسی تنها در سایه ی اراده ی یک ملت، آمادگی و فراهم کردن بستر لازم عملی و روانی، بر هم زدن توازن غیرعادلانه ی قدرت، میان ملت و دولت، و نهایت انتقال آرام و بدون خونریزی قدرت سیاسی، امکانپذیر و عقلائی است!  

به اعتقاد نویسنده، ایالات متحده هر چند به دلایل مختلف، از جمله مشکلات داخلی و انتخابات آینده ریاست جمهوری، همچنین، فشار افکار عمومی جهانی پس از یک دهه اشغال، نیروهای نظامی خود از عراق خارج کرد، و در واقع از باتلاق جنگ خارج شد، اما ناامنی های پس از خروج نیروهای آمریکایی، شاید خواسته یا ناخواسته نشانی از القاء این مطلب باشد، که عراق و کشورهایی از این دست که به دنبال، استقرار دموکراسی و حقوق بشر در کشورشان هستند، بدون دخالت و همکاری فکری و عملی آمریکا، به این ضرورت دست نخواهند یافت!!

منابع غنی انرژی در منطقه ی خاورمیانه، و استراتژیک بودن این منطقه برای غرب، و حیاتی بودن حضور در منطقه برای آنان، مسئله ای نیست، که بتوان به راحتی از آن دست کشید و لذا این ملت ها هستند که باید بدون اتکاء به نیروی خارجی به فکر برقراری دموکراسی و پیشرفت و توسعه و جبران عقب ماندگی از جهان توسعه یافته و پیشرفته باشند!

اگر دموکراسی در جهانی امری اجتناب ناپذیر است، که هست، باید آن را با بهره گیری از ساز و کارهای لازم، از درون محقق و نهادینه کرد و نه بیرون از مرزها و به کمک نیروهای خارجی، لذا عراق نیز از این قاعده مستثنی نیست! در همین رابطه مرداد سال ۸۹ یادداشت با عنوان " حزب و دموکراسی درعراق" نوشتم که موید محتوای یادداشت حاضر است. این یادداشت را هم (اینجا) بخوانید.