مناسبت های این روزها و همزمانی با ایام محرم، و بازخوانی و تامل و تعمق در زندگی انسانهای بزرگ، ناخودآگاه تِکان و حرکتی اصلاحی در وجود انسان ایجاد می کند، و آدم را به تفکر عمیق وا می دارد که باید چگونه بود و چگونه ماند !

انسانهای بزرگ باید بزرگ فکر کنند. بزرگ بیاندیشند. روح بزرگی داشته باشند و سینه ای فراخ. دلی بزرگ، و روحی لطیف. صبر و تحمل و بزرگی پیشه کنند. با آدم های بزرگ نشست و برخواست کنند. از آدم های بزرگ دوست بگیرند. با آدم های کوچک به لحاظ روحی و شخصیتی، هم سفره نشوند. و به این دست از آدمها اعتماد و اعتنا نکنند.

آدمای بد و ضعیف و کوچک و سطحی کاملا انسانهای کلیشه ای هستند! آدم های کوچیک به لحاظ روحی انسانهایی هستند که عقده های شخصیتیشون را جمع می کنن تا یه روز و یه جا جبرانش کنند به هر قیمت! به قیمت سوار شدن بر اعتبار و آبروی آدمی بزرگ یا ... اما این تفکر در ذهن و جان انسانهای بزرگ، جایی ندارد! آدم های بزرگ، چشم انداز دیدشان، و عمق افکارشان، دست نیافتنی است! و دست یافتن به آن، نیازمند ممارست و تلاش است!

آدم های کوچک چاپلوسند و دروغگو! حقیرند و کوچک اندیش. خودخواهند و عافیت طلب. خواسته های پست و فناشدنی را برای خود بزرگ می بینند و برای رسیدن به آن، از هیچ اقدامی دریغ نمی کنند. خیانت می کنند. ظلم می کنند. تهمت می زنند و با تهمت زدن خودشون رو و عملشون رو توجیه می کنند! اراده ی کارهای سخت رو ندارند و با دیگرانی که چنین اراده ای دارند ساز مخالف می زنند!

آدمای بزرگ بخشنده اند و دستشون تنگ نیست! گشاده دستند و گشاده رو ! آدمای کوچیک و ضعیف پشت آدمهای بزرگ و توانائی ها و اعتبار این آدما خودشون رو پنهان میکنند و از اعتبار اونا نون می خورند...

آدمای کوچیک آدمای بزرگ را پیدا می کنند و دست و پاشون رو با حیله می بندند و سر آخر به اونا لگد می زنند!  اما در مقابل، آدم های بزرگ اونا رو می بخشند!

آدمای بزرگ هم خوب، هم قوی و هم بزرگ و هم عمیق هستند، بر عکس آدمای کوچک !

آدمای بزرگ اونقدر بزرگند که رفتارهای بزدلانه و منافقانه ی آدم های کوچیک رو می بینند اما بی پاسخ می ذارند! گذشت می کنند!  و سعی می کنند که متانت خودشون رو حفظ کنند و اعتماد به نفس و مناعت طبع خودشون رو از دست ندهند و به آدمای کوچیک رحم کنند چون خدا به اونها رحم می کنه! دلشون برای آدمای کوچیک و بزدل بسوزه اما در عین حال، تحقیرشون هم نکنند! زیرا اونا آدمای از قبل تحقیر شده هستند !

آدم های بزرگ، تکبر ندارند و حسادت نمی ورزند. اخلاقی هستند. صداقت دارند، حتی اونجایی که زخمی می شوند و گذشت دارند، اما ابزار دست آدم های کوچک و حقیر قرار نمی گیرند. زندگی و آینده خودشون را به هر قیمتی سر و سامان نمی دهند! اما آدم های کوچک و حقیر چی ؟!

نتیجه اخلاقی: یک مقدار به خودمون و عُمق رفتارمون بیاندیشیم و ببینیم که ما جزو کدام دسته از آدما هستیم؟ در سیاست، در اخلاق، در روابط فردی و در ارتباطات اجتماعی، در زندگی شخصی، در کار و کسب، در دستگیری از نیازمندان، حمایت از مظلوم، دیگری رو بر خود ترجیح دادن، در عمل به وظایف اخلاقی و انسانی. آیا فقط به خودمون فکر می کنیم؟ آیا پناه دیگران هستیم؟ آیا بزرگ هستیم یا کوجک؟! زمانه زمانه ای است که متاسفانه بسیاری از این مرزها در هم تنیده شده و ظاهر و باطن آدما یکی نیست و سخت می شه بزرگ رو از کوچک تفکیک کرد! اما به نظر من نکته ی مهم و اصلی این است که ما سعی کنیم خودمون بزرگ باشیم و بزرگ بودن و بزرگ ماندن رو مشروط نکنیم! انتظار هم نداشته باشیم که در منظر دیگران بزرگ به نظر بیائیم. بزرگ بودن، آغاز و پایان است و خود همه چیز است و به همراه خود، همه چیزهای خوب را دسته بندی کرده و تقدیم انسان بزرگ می کند!

برای وصول به اهداف عالی، باید از خواهش های حقیر در گذشت و خواسته های کوچک را در راه آرمان های بلند، قربانی کرد. خداوند از ما اینگونه خواسته است:

 «كشتى » را تعمیر كن ، كه «دریا» عمیق است عمیق!